واژه شبکه و شبکهسازی یکی از مفاهیم پرتکرار سالهای گذشته در زیستبوم فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است؛ اما علیرغم کثرت تکرار و تعدد استعمال این واژه با اندکی تأمل میتوان دریافت که فهم دقیق و البته مشترکی از این رویکرد سازماندهی وجود ندارد. به عبارت دقیقتر باید گفت بسیاری از افرادی که سخن از شبکهسازی میگویند، تصور دقیقی از آن ندارند. چه بسا سازمانی ادعای ایجاد یا داشتن شبکه چندهزار نفره داشته باشد اما مرادش از شبکه چندهزارنفره، مخاطب نیمبند چندهزار نفره باشد.
به نظر میرسد یکی از موانع اصلی عدم فعالیت شبکهای، عدم فهم دقیق و یکسان نسبت به دانش شبکهسازی میباشد که لازم است افرادی که در راستای شبکهسازی در سازمان و یا حیطه کاری خود گام برمیدارند، به این موضوع توجه و اهتمام بیشتری داشته باشند اما در این گفتار ما قصد نداریم به این مسئله بپردازیم، بلکه موضوع اصلی این گفتار، بزنگاه مشابهی در تحقیقات خارجی شبکه و شبکهسازی بوده که ممکن است علاقهمندان و پژوهشگران را دچار سرگردانی و اشتباه برداشت نماید.
تحقیقات غربی در زمینه شبکه و شبکهسازی علیرغم اشتراک در استعمال این واژه، رویکرد یکسانی به بررسی آن ندارند. در ادامه به بررسی رویکردهای سهگانه تحقیقات در این زمینه میپردازیم.
طبقهبندی تعداد زیادی از مقالات در شبکه و شبکهسازی از 40 سال گذشته نگاشته شدهاند، همیشه کمی خودسرانه و طبیعتاً و غیردقیق است اما با اندکی تسامح میتوان سه رویکرد پژوهشی در زمینه شبکه و شبکهسازی را عبارت دانست از:
- تحقیقات در مورد شبکههای سیاستگذاری
این نوع تحقیقات قویاً مبتنی بر یک رویکرد در علوم سیاسی است که بر بازیگرانی متمرکز است که در تصمیمگیری در شبکههای سیاستگذاری شرکت میکنند و کسانی که قدرت و دسترسی به تصمیمگیری دارند. این جریان را میتوان به بحثهای پیرامون قدرت در دهه میلادی1960 ردیابی کرد (دال، 1961). این رویکرد در تحقیقات در مورد شکلدهی سیاستها و تصمیمات (کاب و الدر، 1972؛ کینگدون، 1984) و زیرسیستمها یا نظامهای فرعی (فریمن و پریش استیونز، 1987) ادامه مییابد، و در تحقیقات بریتانیا در مورد جوامع سیاستگذاری و شبکههای سیاست در دهههای 1980 و میلادی1990 به کار گرفته شد (رودز، 1988؛ جردن، 1990).
- تحقیقات در مورد ارائه خدمات بین سازمانی و اجرای سیاست
این رویکرد از نظریه سازمانی سرچشمه میگیرد و دیدگاهی بین سازمانی را اتخاذ میکند. این یک رویکرد، سابقه طولانی در علم سازمانی دارد، که با کار اولیه در زمینه هماهنگی بین سازمانی آغاز شد (راجرز و وتن، 1982). این رویکرد فرض میکند که سازمانها برای بقای خود به منابعی از سازمانهای دیگر نیاز دارند و بنابراین با سایر سازمانها تعامل دارند (و در نتیجه شبکههای بین سازمانی پدید میآیند). در این دیدگاه دوم، توجه، بیشتر به خدمات پیچیدهتر معطوف شده است. شبکهها به عنوان وسیلهای برای ارائه و پیادهسازی خدمات در نظر گرفته میشوند. تمرکز این رویکرد پژوهشی بر روی هماهنگی (مکانیسمها) و ایجاد محصولات و نتایج مشخص است (هجرن و پورتر، 1981).
- تحقیقات در مورد مدیریت شبکهها
رویکرد سوم را میتوان عمدتاً در مدیریت دولتی جست و جو که بر حل مشکلات خطمشی عمومی از طریق و در شبکهها تمرکز دارد. این رویکرد بر پیچیدگی تصمیمگیری در دستیابی به نتایج سیاست تاکید میکند. این تحقیقات در دهه میلادی1970 با پژوهش در مورد تصمیمگیری و اجرای بین سازمانی ظهور کرد (شارپف، 1987). این رویکرد بر روی شبکههای موجود شامل ابتکارات و اجرای سیاستها، و بازسازی و بهبود شبکهها و فرآیندهای تصمیمگیری که در درون آنها انجام میشود، متمرکز است (کافمن و همکاران، 1987؛ مارین و ماینتز، 1991؛ کویمان، 1993) و همچنین به فرآیند مشورت بین بازیگران میپردازد، از جمله نتایج احتمالی و تضادهای ارزشی که هنگام تلاش بازیگران برای دستیابی به راهحلهای قابل اجرا برای مشکلات سیاستی به وجود میآید. بیش از دو رویکرد تحقیقاتی دیگر، محققانی که به رویکرد سوم پایبند هستند، فرض کردهاند که فرآیندهای حکمرانی در شبکهها، نتیجه توسعه جامعه شبکهای پسامدرن بوده و در حال تکامل هستند (کاستلز، 2000).
نمای کلی از سه رویکرد تحقیق در زمینه شبکه و شبکهسازی
شبکههای سیاستگذاری | ارائه و پیادهسازی خدمات | مدیریت شبکهها | |
خاستگاه اصلی | علوم سیاسی | علم سازمانی / نظریه بین سازمانی | مدیریت دولتی |
تمرکز | تصمیمگیری و اثرسنجی تصمیمات، قبض و بسط و روابط قدرت در موضوع و تعیین دستور کار | هماهنگی بین سازمانی، ارائه سیاست/خدمات مؤثر، خط مشی/خدمات یکپارچه | حل مشکلات اجتماعی، مدیریت روابط افقی، اتصال شبکهها به نهادهای سنتی، فرآیندهای مشورتی |
سؤالات اصلی تحقیق | – کدام بازیگران در تصمیمگیری دخیل هستند (کدام شبکه پیرامون تصمیم وجود دارد؟) – ماهیت روابط قدرت/ورود به شبکه چیست؟ – چه تأثیراتی بر تصمیمگیری دارد؟ | – شبکه پیرامون ارائه خدمات چیست و چگونه کار میکند؟ – شبکههای پیرامون خدمات مجتمع پیچیده چگونه هماهنگ میشوند؟ – کدام سازوکارها (پیمانکاری، مشارکت و …) موثر و کارآمد هستند؟ | – چگونه میتوان شبکههای پیرامون مشکلات اجتماعی را مدیریت کرد؟ چگونه شبکهها باید سازماندهی شوند و به نهادهای سنتی متصل شوند؟ چگونه میتوان تنوع محتوا را بهبود بخشید؟ چگونه میتوان قضاوتها، دیدگاه و ارزشهای مختلف را با هم ترکیب کرد؟ |
تاریخچه | با تحقیقات علوم سیاسی کثرتگرایانه در دهه میلادی 1960 شروع شد و همچنان بر سیستمهای فرعی، جوامع سیاستگذاری و شبکههای خطمشی تمرکز دارد. | با اولین نظریهپردازان بین سازمانی شروع شد که بر هماهنگی بین سازمانی تمرکز داشتند و همچنان بر ارائه خدمات، قرارداد و اجرا تمرکز میکنند. | در اواسط دهه 1970 با کار بر روی روابط بین دولتی (شارپف، 1987) شروع شد و با تجزیه و تحلیل اشکال جدید مدیریت، از جمله اثرات و الزامات آنها ادامه یافت. |