خانه سازماندهی و شبکه‌سازی کوثر

جایابی در جبهه مقابله با اسرائیل

صبح روز شنبه، 15 مهر ماه 1402 شمسی مصادف شد با حمله غافل‌گیرکننده نیروهای مقاومت فلسطین به اسرائیل. حمله‌ای که موجی از شعف را در سرتاسر قلوب جبهه مقاومت برانگیخت. گویی که جزء جزء جبهه مقاومت سال‌هاست منتظر چنین روزی بودند تا انتقام جنایات اسرائیل را با یکسره کردن کار او بگیرند. در این سال‌ها بسیار دیده شده که در گوشه و کنار، جوانان جبهه مقاومت آرزوی حضور در این جنگ و مقابله با دشمن صهیونیستی را در سر پرورانده و اکنون با این اتفاق غرورآفرین، آتش دوباره‌ای در این شوق قلبی دمیده شده است. اما حالا که کار بالا گرفته و در صور جنگ دمیده شده، بهتر است بر تن این آرزو، رخت تحقق بپوشیم و مهیای جنگ با اسرائیل شویم. جنگی که فرمان آن سال‌هاست از طرف مقام معظم رهبری صادر شده.

باید توجه داشت که همه ما شامل این فرمان هستیم و باید خود را برای مقابله با دشمن صهیونیستی آماده نماییم، چرا که «امروز همه‌ی دنیای اسلام باید قضیه‌ی فلسطین را قضیه‌ خود بداند؛ این، کلید رمزآلودی است که درهای فرج را به روی امت اسلامی می‌گشاید.»[1]

کمی به عقب برگردیم و مسئله را با بررسی این فرمان مقام معظم رهبری شروع نماییم. فرمانی که در زمان خود بسیار مورد توجه دوست و دشمن قرار گرفت. فرمانی به نام «آتش به اختیار»

تاریخچه فرمان آتش به اختیار و ورود این مفهوم به ساحت فرهنگی جامعه ایران، بر‌می‌گردد به دیدار رمضانه‌ی مقام معظم رهبری با دانشجویان در سال 1396. در این دیدار بود که ایشان فرمودند: «چه کسی باید در دانشگاه کار بکند؟ شما. شما تشکل‌ها هستید که در دانشگاه باید کار بکنید. البته خطاب بنده در غیر از این جلسه به همه است؛ من به همه‌ آن هسته‌های فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتباً می‌گویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و به‌قول میدان جنگ، آتش‌به‌اختیار. البتّه در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور می‌دهد، اما اگرچنانچه رابطه‌ی قرارگاه ‌قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتش‌به‌اختیار می‌دهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید -قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید- آنجایی که احساس می‌کنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی‌تواند درست مدیریت کند، آنجا آتش‌به‌اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.»[2]

فرمان آتش به اختیار از همان ابتدا بسیار بحث‌برانگیز بود و محملی شد برای غرض‌ورزی‌ها و شبهه‌افکنی‌های دشمن، اما با اندک تاملی و با توجه به تصریح حضرت آقا در آن دیدار معلوم می‌شود که این فرمان با توجه به شرایط و اقتضائات حاکم بر فضای فرهنگی جامعه و البته متصدیان و مسئولین امر فرهنگ صادر گردیده است. اهمیت سازماندهی منسجم در فضای جنگی – جنگ سخت و جنگ نرم- بر کسی پوشیده نیست اما زمانی که به هر دلیلی قرارگاه مرکزی و واحد انسجام‌بخش نیروها در جنگ، توان یا امکان سازماندهی عناصر جبهه را ندارد چه باید کرد؟ آیا می‌توانیم در این شرایط دشمن را رها کنیم تا با سرعت به تمام اهدافش برسد؟ اصل اولی در سازماندهی نیروها علیه دشمن، آتش به فرمان بودن عناصر است تا با انسجام هرچه بیشتر بتوان مانع از غلبه و تهاجم دشمن شد اما آنجا که خط فرمان دچار اختلال می‌شود، نیروها باید بتوانند در حالت آتش به اختیار به مقابله با دشمن بپردازند.

فرمان آتش به اختیار، حکمی است که در شرایط اضطراری صادر می‌شود و به همین علت نشان‌دهنده سختی و وخامت اوضاع است؛ بنابراین عناصر جبهه باید در این شرایط بی‌گدار به آب نزده و نهایت دقت و تمرکز خود را صرف موفقیت در میدان مقابله کنند. بدیهی است که وقتی کار به صدور فرمان آتش به اختیار می‌رسد شرایط موفقیت، پیچیده‌تر خواهد شد. در ادامه به یکی از شرایط موفقیت در شرایط آتش به اختیار می‌پردازیم.

موفقیت در حالت آتش به اختیار شرایطی دارد که یک نکته بسیار تعیین‌کننده و موثر آن عبارت است از جایابی صحیح عناصر. وقتی که خط فرمان از طرف قرارگاه مرکزی مختل می‌گردد، عناصر جبهه باید بتوانند به بهترین شکل، موقعیت خودی، موقعیت دشمن و تکلیف خود در آن موقعیت را تشخیص دهند. در غیر این صورت مجموعه فعالیت‌هایشان ممکن است اثری نداشته باشد یا حتی به جبهه خودی صدمات جبران‌ناپذیری را وارد نماید.

جایابی یعنی تعیین خاک‌ریزبندی‌ها و دانستن این نکته که هرکسی دقیقاً باید در کدام خاکریز قرار بگیرد. مقام معظم رهبری در خصوص جایابی عناصر در جبهه انقلاب اسلامی می‌فرمایند: «از بالا نگاه كنید و جبهه را ببینید. در یك جبهه گسترده‌ای كه ممكن است طول آن صد كیلومتر باشد، واحدهای گوناگونی هستند. یك نفر در یك واحد، فقط خودش را می‌بیند. اما آن كسی كه با هلی‌كوپتر از بالا عبور می‌كند، آرایش جنگی مجموعه این واحدها را می‌بیند. از بالا اوضاع كشور را نگاه كنید؛ آن‌وقت جای خودتان را درست پیدا می‌كنید كه كجا باید باشید، چه‌كار باید بكنید، به چه چیز باید حساسیت نشان بدهید، به چه چیز باید حساسیت نشان ندهید»[3] ایشان همچنین در این زمینه می‌فرمایند: «حالا شما جوانانى كه گفتیم افسران جوان مقابله با جنگ نرم هستید، از من نپرسید كه نقش ما دانشجویان در تخریب مسجد ضرار كنونى چیست. خب، خودتان بگردید نقش را پیدا كنید؛ یا مقابله با نفاق جدید، یا تعریف عدالت.»[4]

برگردیم به مسئله اصلی و نسبت خود را با این مسئله مهم مشخص کنیم. مسئله فلسطین کانونی‌ترین مسئله جهان اسلام است که به تعبیر مقام معظم رهبری: «همه‌ دنیای اسلام باید قضیه‌ فلسطین را قضیه‌ خود بداند»[5] ما کجای این جبهه ایستاده‌‌ایم…؟ و چه وظیفه‌ای به دوش ما نهاده شده است؟ آیا حقیقتا جز آرزوی خواندن نماز در بیت‌المقدس و همچنین دعا برای پیروزی مردم فلسطین و نهایتاً پرداخت صدقه برای سلامتی ایشان کار دیگری از دست ما بر نمی‌آید؟ امیرالمومنین علی(علیه‌اسلام) در مورد دعاکننده بدون عمل فرموده‌اند: «كسى كه دعا می‌كند بدون عمل، مانند تیراندازی است كه كمانش زه ندارد»[6]

درصورتی‌که در مقابل مسئله فلسطین صرفا به دعا بسنده کنیم، چگونه می‌توانیم انتظار داشته باشیم که این دعاها از جانب خداوند متعال مستجاب شود؟ به نظر می‌رسد هر کدام از عناصر جبهه حق بایستی در حد توان، تلاش و همت خود را پای کار مسئله فلسطین بیاورند و البته با جایابی صحیح، نقش خود را در این مبارزه تمدنی بشناسند. در صورتی که هر کدام از افراد، در جای صحیح خود قرار نگرفته باشند نه تنها نمی‌توان انتظار داشت که همبستگی کامل بین جبهه حق شکل بگیرد، که ممکن است این اشتباه، سبب موازی‌کاری و یا حتی خنثی شدن توان جبهه داخلی گردد. از طرفی، زمانی که جبهه مبارزه با دشمن صهیونیستی، به وسعت تمام جهان اسلام و بلکه تمام آزادی‌خواهان عالم است، قرارگاه مرکزی توان تعیین نقش هر فرد در این مبارزه را نخواهد داشت و این امر بسیار مهم و تعیین‌کننده، به دوش خود افراد نهاده می‌شود.


[1] بیانات مقام معظم رهبری در سومین کنفرانس حمایت از حقوق مردم فلسطین، ۱۳۸۵/۰۱/۲۵
[2] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان – ۱۳۹۶/۰۳/۱۷
[3] بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیج دانشجویی، ۳۱/۲/۱۳۸۶.
[4] بيانات مقام معظم رهبری در ديدار دانشجويان و نخبگان علمي، ۴/۶/۱۳۸۸.
[5] بیانات مقام معظم رهبری در سومین کنفرانس حمایت از حقوق مردم فلسطین، ۱۳۸۵/۰۱/۲۵
[6] الدّاعي بِلا عَمَلٍ كالرّامي بِلا وَتَرٍ، بحارالانوار ج75 ص60

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا