یکی از نکاتی که در سازماندهی بسیار مهم و تعیینکننده است این است که بین اجزای تشکیلات و شبکه چه جاذبه یا علاقهای وجود دارد که آنها را کنار همدیگر قرار میدهد. این جاذبه میتواند انواع مختلفی داشته باشد. البته در برخی از تشکلات و شبکهها بیش از یک عامل، باعث جمع شدن افراد در کنار یکدیگر میشوند. در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
سود مالی: اینکه اجزای یک شبکه برای کسب سود در کنار هم جمع میشوند. اعتبار اجتماعی: در برخی شبکهها افراد به دلیل بدست آوردن اعتبار اجتماعی در کنار همدیگر قرار میگیرند مانند: شبکههای نخبگی مثل کسانی که عضو مجمع نخبگان فناوری میشوند. تبادل دانش: در برخی شبکهها افراد به دلیل کسب دانش در کنار هم قرار میگیرند، مثلا: در حلقههای علمی که با هم مباحثه علمی میکنند و از نظرات همدیگر بهره میبرند. عاطفه: برخی از شبکهها با رویکرد تأمین عاطفی در کنار هم قرار میگیرند مانند: جمعهای خانوادگی یا جمعهای رفاقتی و ….
این جاذبهها و انواع جاذبههای دیگری که در یک شبکه باعث شکلگیری و بقای شبکه میشود میتواند مبنای قضاوت ما نسبت به نوع شبکه قرار گیرد. انگیزهها و جاذبهها در سازماندهی را میتوان به دو دسته کلی تقسیم نمود. دسته اول: ارتباطاتی که در نظامهای طاغوت و مدلهای غربی وجود دارند و دسته دوم: ارتباطاتی که در نظام ولایی به عنوان نسخه اصلی رقیب این نظامها وجود دارند.
نظام ولایی با نظامهای رقیب که انواع نظامات ظاغوتی هستند تفاوتهای فراوانی دارد. جاذبههایی که در نظام طاغوت برای مدیریت و راهبری سیستم استفاده میشود با جاذبههایی که در مدیریت ولایی استفاده میشود متفاوت است. در حقیقت هر سیستمی برای اینکه اجزای خود را در کنار یکدیگر قرار دهد و از آنها در جهت رسیدن به اهدافش استفاده کند، نیاز به جاذبههایی دارد. در نظامات طاغوت معمولا سه دسته از عوامل انگیزشی و جاذبهها برای این موضوع وجود دارند. مثلا در یک اداره یا در یک شرکت دلیل اینکه افراد به حرف رئیس خودشان گوش میکنند و کارهای محوله را انجام میدهند چند دلیل است.
اولین دلیل، انگیزه یا جاذبه، منفعت مالی است. بعضی به دلیل حقوقی میگیرند کار میکنند و به همین دلیل هم هست که اگر بنا باشد که بابت کم کاری تنبیه شوند یا بابت پرکاری تشویق شوند نیز با کاهش یا افزایش حقوق تنبیه یا تشویق میشوند. این سود میتواند انواع مختلفی داشته باشد. به همین دلیل هم هست که مثلا در بسیاری از قرادادهای تجاری که میان افراد نوشته میشوند، ارتباط مستقیم بین سود او و کاری که انجام میدهد وجود دارد. دومین انگیزه و یا جاذبه برای افراد در ساختارها و سیستمها زور است که خود را در ساختارها نشان میدهد. این عامل انگیزشی در کنار عامل پول و سود میتواند یک عامل مهم در راهبری سیستمها باشند. سومین انگیزه که شاید عاملی پیچیدهتر باشد عامل تزویر یا مدیریت وهم است. برای استفاده از این عامل تلاش میشود که برخی مفاهیم در ذهن مخاطب با اهمیت جلوه داده شود. بعد از طریق همان مفاهیم آن فرد به اقدام وادار میشود. مثلا ممکن است که مفهوم آزادی یا دموکراسی به عنوان ارزشهای انسانی در ذهن مخاطب شکل بگیرد و برای تحقق آن مفاهیم، فرد به حرکت واداشته شود.
و این همان است که خداوند میگوید که زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُم، یعنی شیطان کار زشتشان را برای آنها زیبا جلوه میدهد که این شیطان میتواند جن یا انس باشد.
در برابر این انگیزهها در نظام ولایی انگیزههای دیگری وجود دارند که میتوان هر کدام را متناظر با یکی از این سه قرار داد. اولین انگیزه خیر است و در حقیقت چرخه خیر به جای چرخه سود مینشیند. یعنی افراد به جای اینکه به دنبال یک سود زودگذر باشند، به وعدههای خداوند اعتماد میکنند و کارها را برای خیری که خداوند وعده داده است انجام میدهند. البته این با دریافت مزد بابت کار تناقض ندارد بلکه میتواند آن را رشد و ارتقا دهد. دومین انگیزه که میتواند در برابر زور و یا برخی عشقهای مهمل قرار گیرد، مفهوم محبت است. محبت همان است که امام صادق علیه السلام میفرماید که دین چیزی جز آن نیست و انگیزه همه کارها در نظام ولایی محبت است. این محبت ممکن است که به صورت عرضی باشد و به افراد همطراز تعلق بگیرد و ممکن است که به صورت طولی باشد و به سلسله ائمه از امام محله تا امام شهر و کشور و زمان تعلق گیرد.
ولایت و محبت عرضی سه دسته است. یکی میان افراد خانواده و دیگری میان همسایگان و سومی میان برادران دینی که هر کدام از این محبتها شاید متناظری در نظام طاغوت داشته باشد ولی اینجا محبت برای خدا ایجاد میشود و رنگ خدایی دارد و با عشقهایی که معمولا در این زمان به صورت مصنوعی و موقتی شکل میگیرد و عشق واقعی نیست بسیار متفاوت است.
سومین ابزار انگیزشی در نظام ولایی تبیین یا مدیریت وهم است که در برابر تزویر قرار میگیرد. در جامعه ولایی با هر ابزاری افراد توجیه نمیشوند و ابزارهای اغواگر به رسمیت شناخته نمیشوند و به افراد فرصت انتخاب داده میشود و آزادی واقعی به آنها داده میشود. بر خلاف نظامات باطل که تلاش میکنند تا با ابزار تبلیغات مخاطب را اغوا کنند و برای او ارزشهای کاذب بسازند. مثلا شخص از اینکه به جسم خود آسیب میزند احساس خوبی داشته باشد ولی در نظامات ولایی معمولا اینطور نیست و تلاش میشود که بدون اینکه مخاطب در شرایط احساسی قرار بگیرد منطق و اهمیت کار به او منتقل شود و چه بسا تلاش میشود که هر گونه انگیزه احساسی و غیرواقعی از بین برود مثلا امام حسین علیه السلام در جریان عاشورا بارها و بارها یاران خود را آزاد گذاشت و به این طریق آنها را غربال نمود و فقط وقتی جای آنها را در بهشت به آنها نشان داد که مطمئن شد آنها با عقل و اختیار این مسیر را انتخاب کردهاند.
در برابر این معمولا در نظام باطل و طاغوت از ابزارهایی استفاده میشود که انسانها از شرایط عادی خارج شوند و کارهایی که در شرایط عادی انجام نمیدهند را در آن شرایط انجام دهند. این ویژگی در همه این ابزارها وجود دارد یعنی موسیقی، شراب، مواد مخدر، تحریکات جنسی و بازیهای مختلف لغو همه این شرایط را دارند و اعتیادآور هستند و مخاطب را از شرایط عادی خارج میکنند و به جای اینکه تصمیم عقلی بگیرد تصمیمات غیرعقلایی میگیرد.
[1] انفال، آیه 48
2 دیدگاه دربارهٔ «پیوندها در سازماندهی ولایی»
عالی بود
بسیار عالی بود.ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد